اخلاق رسانهای و مسئولیت اجتماعی؛ ضرورت دوباره در عصر آشفتگی اطلاعات

با گسترش بیوقفه رسانههای دیجیتال و تغییرات ساختاری در شیوه تولید و مصرف محتوا، موضوع «اخلاق رسانهای و مسئولیت اجتماعی» بار دیگر به محور بحثهای جامعه علمی، نهادهای تنظیمگر، فعالان رسانه و حتی افکار عمومی تبدیل شده است. افزایش سرعت گردش اطلاعات، رقابت شدید میان رسانهها و پلتفرمها، پیچیدگی روابط قدرت در فضای رسانهای و ظهور هوشمصنوعی، پرسشهایی اساسی را درباره مرزهای اخلاقی و مسئولیتحرفهای رسانهها مطرح کرده است؛ پرسشهایی که به گفته متخصصان علوم ارتباطات، آینده نظام اطلاعرسانی و اعتماد عمومی به رسانهها را تعیین میکنند.
تحلیلهای دانشگاهی و گزارشهای میدانی اخیر نشان میدهد که بخش قابل توجهی از تنشهای ارتباطی در جامعه ناشی از نوع پوشش رسانهای رویدادهاست. کارشناسان معتقدند که تغییرات سریع تکنولوژیک؛ میزان خطا، جانبداری و اثرگذاری پیامها را افزایش داده و رسانهها در معرض آزمونی قرار گرفتهاند که نتیجه آن میتواند به تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی منجر شود. برخی اساتید ارتباطات، وضعیت کنونی را «دوران گذار از رسانههای حرفهای به رسانههای پلتفرمی» توصیف میکنند؛ دورانی که در آن مرز میان حرفهمندی و نیازهای بازار، میان حقیقت و سرگرمی، و میان خبر و نظر از همیشه شکنندهتر شده است.
بررسیهای انجامشده نشان میدهد یکی از چالشهای اصلی، سرعتزدگی رسانهها در انتشار محتواست. بهخصوص در شبکههای اجتماعی، رقابت بر سر انتشار سریعترین روایت از یک حادثه یا رویداد، موجب شده است که راستیآزمایی و تحلیل، جای خود را به انتشار لحظهای بدهد. در نتیجه، اخبار ناقص، روایتهای احساسی و حتی شایعهها در مدت بسیار کوتاهی به افکار عمومی شکل میدهند. کارشناسان این روند را نشانهای از «فرسایش اخلاق حرفهای» میدانند و هشدار میدهند که این وضعیت، بنیان اعتماد اجتماعی را تهدید میکند.
در کنار این مسئله، ساختار پیچیده الگوریتمهای پلتفرمها نیز موضوعی حیاتی در بحث اخلاق رسانهای است. به گفته متخصصان، این الگوریتمها با هدف افزایش زمان حضور کاربر، معمولاً محتواهایی را برجسته میکنند که بار احساسی یا جنجالی دارند. این اولویتدهی باعث میشود واقعیت اجتماعی در ذهن کاربر بازنمایی نامتوازن پیدا کند و توجه عمومی به سمت موضوعاتی کشیده شود که لزوماً اولویت اجتماعی یا علمی ندارند. برخی پژوهشگران ارتباطات این پدیده را «اخلاقزدایی از جریان اطلاعات» مینامند؛ زیرا مسئولیت انتخاب محتوا از خبرنگاران و دبیران تحریریه به الگوریتمهایی منتقل شده که معیارشان نه حقیقت، بلکه واکنشزایی است.
همزمان، مرز میان تبلیغ و محتوا بیش از هر زمان دیگری مخدوش شده است. در بسیاری از رسانهها و بهویژه در حوزه اینفلوئنسر مارکتینگ، محتوای تبلیغاتی در قالب «نظر شخصی» یا «اطلاعرسانی» منتشر میشود، بدون آنکه مخاطب از ماهیت تجاری پیام آگاه باشد. تحلیلگران رسانه معتقدند این وضعیت، یکی از جدیترین تهدیدها برای اخلاق عمومی و اعتماد رسانهای است. از نگاه آنان، شفافیت در اعلام تبلیغات، معرفی منبع مالی محتوا و بیان تضاد منافع احتمالی، از الزامات قطعی مسئولیت اجتماعی رسانهها به شمار میرود.
با وجود این چالشها، پژوهشگران علوم اجتماعی تأکید میکنند که رسانهها همچنان میتوانند به کنشگرانی اثرگذار در ارتقای سرمایه اجتماعی تبدیل شوند، به شرط آنکه اصول اخلاقی را مبنای فعالیت خود قرار دهند. آنان میگویند مسئولیت اجتماعی رسانه تنها محدود به انتقال اطلاعات صحیح نیست، بلکه شامل تقویت سواد رسانهای جامعه، پرهیز از دامنزدن به دوقطبیها، توجه به پیامدهای روانی محتوا و ایجاد فرصت برابر برای گروههای کمصداتر نیز میشود. در سالهای اخیر، برخی رسانهها با راهاندازی واحدهای راستیآزمایی، انتشار منشور اخلاقی، اعلام منبع خبر و تعامل سازندهتر با مخاطبان، تلاش کردهاند تا این اصول را در عمل نشان دهند.
در کنار رسانهها، نقش نهادهای تنظیمگر و سیاستگذار نیز در این حوزه برجسته شده است. سازمانهای نظارتی و صنفی بارها بر ضرورت تدوین سیاستهایی تاکید کردهاند که ضمن حفظ آزادی رسانه، چارچوبی برای رعایت اصول اخلاقی و جلوگیری از آسیبهای اجتماعی فراهم کند. برخی کارشناسان معتقدند که نبود چارچوبهای شفاف، هم رسانهها را دچار سردرگمی میکند و هم مخاطبان را در معرض اطلاعات نادرست قرار میدهد. در مقابل، تدوین مقررات هوشمندانه و قابل اجرا، میتواند زمینه تعامل سازنده میان رسانه، دولت و جامعه را فراهم کند.
مسئله دیگری که در مباحث اخیر برجسته شده، ورود گسترده هوش مصنوعی به تولید محتوا است؛ از تولید خودکار متن و تصویر تا سیستمهای تحلیل داده. متخصصان معتقدند اگرچه این فناوری میتواند کار رسانه را تسهیل کند، اما در صورت نبود نظارت و شفافیت، ممکن است به افزایش محتوای جعلی، دستکاری تصاویر، تولید روایتهای نادرست و تضعیف اعتماد عمومی بینجامد. تحلیلگران بر این باورند که رسانهها باید سیاستهای مشخصی برای استفاده از این ابزارها ارائه کنند و به مخاطبان اعلام کنند چه بخشی از محتوا با کمک فناوری تولید شده است.
جمعبندی تحلیلهای کارشناسی نشان میدهد اخلاق رسانهای و مسئولیت اجتماعی، نه یک موضوع حاشیهای، بلکه مهمترین معیار سنجش اعتبار رسانهها در عصر کنونی است. فعالان ارتباطات تأکید میکنند که رسانهها باید بهویژه در بزنگاههای حساس، نقش خود را بهعنوان نهادهای اطلاعرسانی مسئول ایفا کنند؛ نقشی که بر اعتماد، شفافیت، دقت و توجه به پیامدهای اجتماعی استوار است. بر اساس این دیدگاه، رسانهای که اخلاق حرفهای را در مرکز فعالیت خود قرار دهد، میتواند نهتنها نقش خود را در مدیریت افکار عمومی تقویت کند، بلکه سهم مؤثری در توسعه فرهنگی، کاهش تنشهای ارتباطی و تقویت سرمایه اجتماعی داشته باشد.
در شرایطی که جامعه با موجی از اطلاعات متناقض، روایتهای چندلایه و تداوم بحرانهای رسانهای مواجه است، این پرسش بیش از همیشه جدی است: رسانه چگونه میتواند آزاد بماند و در عین حال مسئولیتپذیر باشد؟ پاسخ روشن است: با تقویت اخلاق حرفهای، بازسازی اعتماد و حرکت به سوی آگاهیرسانی دقیق، منصفانه و شفاف. مسئولیت اجتماعی، امروز بیش از هر زمان دیگر، بخشی جداییناپذیر از هویت رسانهها به شمار میرود.
